پیش قراول سربازی که جلوتر از سایر سربازان برای نگهبانی یا دیده بانی حرکت کند، سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن وارد شود، پیشرو لشکر ادامه... سربازی که جلوتر از سایر سربازان برای نگهبانی یا دیده بانی حرکت کند، سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن وارد شود، پیشرو لشکر فرهنگ فارسی عمید
پیش قراول(قَ وُ) پیشرو لشکر. مقدمهالجیش. آن حصه از لشکر پیاده یا سواره که جلو حرکت میکند. طلیعه. چرخچی. مقدمه. پیشرو ادامه... پیشرو لشکر. مقدمهالجیش. آن حصه از لشکر پیاده یا سواره که جلو حرکت میکند. طلیعه. چرخچی. مقدمه. پیشرو لغت نامه دهخدا
پیش قراول سربازی که در مقدمه گروهی از سپاهیان برای مراقبت حرکت کند دیده ور، جلودار، کسی که در امری پیشقدم است پیش آهنگ ادامه... سربازی که در مقدمه گروهی از سپاهیان برای مراقبت حرکت کند دیده ور، جلودار، کسی که در امری پیشقدم است پیش آهنگ فرهنگ لغت هوشیار
پیش قراول((قَ وُ)) سربازی که پیش از دیگران برای دیده بانی و نگهبانی حرکت می کند، جلودار ادامه... سربازی که پیش از دیگران برای دیده بانی و نگهبانی حرکت می کند، جلودار تصویر پیش قراول فرهنگ فارسی معین